موضوعات
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
گنجینه ی ادب پارسی منحنی ساخت راستای وجودم را برق نگاهت . چه کسی پرپر ساخت غنچه ی لبانت را ؟ که خاموشی بدین گونه . از خشبو دهانت هر لحظه می ریخت درّی . زان همه عشق فقط مانده باقی نگاهی سرد ، نگاهی که می کند تحمیلم کوله باری از درد .
از دور حتی می دیدم شراره ی آتش عشقت را ، اکنون حال خاکستری نیست بیش . خاکستری یخ زده ، منجمد .
تویی دلیلش دلیل این که بوی غم بازگشت به شعرم .
شده است تنگ دلم برای لمس صدایت .
حرفی بزن صدای سکوتت کر می کند مرا . بهانه ی دستهایت را می گیرند دستهایم . پاییز بازگشته به آغوشم .
در خواب ببینمت گفتی ، با خودت امّا آن را ربودی از چشمانم . گفتی به قیامت دیدار ما ، می بینمت هر روز دیدارت را چه می خواهم !؟ حرف بزن با من . بیاور به آغوشم بهار را . بشکن طلسم سکوت مرگبارت را . عوض کن جنس نگاهت را .
نه به خاطر من به خاطر خدا چرا که با شنیدن واژه ی زندگی اوغم می آید . خوب می دانی خودت که هدیه ی اوست زندگی .
بهمن خسروجردی
نظرات شما عزیزان: بروبچه فازمنفي
![]() ساعت20:19---20 ارديبهشت 1391
تاشب يلدا هنوز خيلي راهه.هندونه هاتون خراب ميشه!!!!
بروبچه فازمنفی
![]() ساعت0:24---15 اسفند 1390
بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد...منتظر باش تا صبح دولتت بدمد
پاسخ: انتقام هرزه گویان را به خاموشی گذار تیغ می گوید جواب مرغ نا هنگام را خیلی ممنون که نظر دادید حبیب قادری
![]() ساعت12:42---14 اسفند 1390
بسیار عالیه آقای خسروجردی.
ما وتمام هم کلاسی ها آرزوی شادکامی روزافزون واسنون داریم. پاسخ:نظر لطفتونه آقای قادری . خیلی ممنون .من هم برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت دارم . یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, :: 11:48 :: نويسنده : بهمن خسروجردی
![]() ![]() |